وقتی یک جاسوسی حمله ای علیه ایالات متحده را ترتیب می بیند،مردی به تنهایی تصمیم می گیرد او را متوقف کرده و کشور را نجات دهد...
یک پلیس اهل شیکاگو در میانه جنگ باند گرفتار می شود در حالی که رفقای خودش از او دوری می کنند زیرا می خواهد یک پلیس غیرمسئول را سرنگون کند...
داستان فیلم در اوایل دهه 1980 اتفاق افتاده و دستگیری "کلنل بردوک" در جنگ ویتنام و اسارت آنها به همراهی اسرای جنگی آمریکایی در اردوگاهی وحشتناک و نقشه فرار آنها را روایت می کند...
«سرهنگ جيمز برادرک» (ناريس) و تعدادي ديگر از آمريکايي هاي زنداني پس از هفت سال اسارت در اردوگاه ويتنام، مي گريزند و به آمريکا باز مي گردند. خيلي زود «براداک» همراه با اعضاي يک کميته ي جست و جو به ويتنام مي رود تا بقيه ي آمريکايي هاي «گم شده در عمليات» را از جنگ ويتنامي ها برهاند.
جی.جی. مک‌کواد (نوریس) یک تفنگدار سابق و یک تکاور تگزاسی است که ترجیح می‌دهد به تنهایی کار کند و یک هفت تیر بزرگ 0.44 مگنوم را برای یک اسلحه کمری حمل می‌کند. او در خانه ای قدیمی و فرسوده در میانه ناکجاآباد با یک گرگ خانگی زندگی می کند...
شان کین است مجبور به استعفا از بخش مبارزه با مواد مخدر اداره پلیس سان فرانسیسکو شده …...
یک رزمی‌کار باید جلوی نقشه ای که توسط نینجاها در حال اجراست را بگیرد، وگرنه یک اردوگاه آموزشی برای تروریست های سراسر جهان احداث می گردد...
در این فیلم «بروس لی» یک استاد هنرهای رزمی مشهور است که در فیلم‌های زیادی ایفای نقش می کند. بعد از یک سوء قصد ناموفق برای کشتن او، همه فکر می کنند او به قتل رسیده است، در حالی که او مخفی شده و با هویتی جدید سعی دارد از کسانی که قصد جانش را داشتند انتقام بگیرد.
فرمانده سابق کماندوهای تیم نجات ویتنام، تلاش می کند دلیلِ به قتل رسیدن یکی پس از دیگری اعضای گروهش پس از پایان یافتن جنگ را کشف کند...
«تانگ لانگ» به ایتالیا می رود تا به خویشاوندانش در گرداندن رستورانشان کمک کند. اوباش محله که تا بحال از خویشاوندان او باج می گرفتند، با آمدن لانگ در میابند که دیگر نمی توانند مانند سابق به کارشان ادامه دهند و از این رو رئیس آنها برای شکست دادن لانگ یک استاد رزمی آمریکایی را استخدام می کند.
