والریا مدتها آرزوی مادر شدن را داشت. پس از اینکه متوجه شد باردار است، انتظار دارد که احساس خوشبختی کند، اما چیزی عجیب در حال رخ دادن است...
یک مزاحم عجیب و غریب گروهی از افراد نامتناسب ماهر را استخدام می کند تا گنج پادشاه مار را در ریویرا مایا پیدا کنند.
فیلمساز "سرگی ایزنشتاین" به مکزیک سفر می کتد تا پس از دوری کردن از هالیوود فیلم جدیدش را فیلمبرداری کند...
در سال ۱۸۴۸، یک بانک تصمیم دارد یک ریل راه آهن سرتاسر مکزیک بکشد، از این رو شروع می کند به خریدن بانک‌های کوچک و زمین‌های کشاورزی بدهکاری که بر سر راه هستند. مامور بانک، ظالمی بنام «جکسون» است. دو زن تصمیم می گیرند جلوی این بی عدالتی را بگیرند، «ماریا» (پنلوپ کروز) دختر زمخت و بی سواد یک مزرعه‌دار، و «سارا» (سلما هایک)، دختر تحصیل کرده‌ی صاحب بانک. ماریا و سارا جهت فراهم کردن پول برای مردم بی خانه‌مان و گرفتن انتقام، شروع به سرقت از بانک‌ها می کنند. اما جکسون و افرادش نیز بیکار نمی نشینند و ...
زندگی شخصی لائورا از روابط پنهانی مختلف تشکیل شده. او پس از برخورد با آرتورو رابطه پر تنشی با او تشکیل می دهد. با گذشت زمان او روزهایش را بر روی یک تقویم خط زده و گذشته اش را به معشوقه ش نشان می دهد...
دو فیلمساز آمریکایی برای تابستان به جزیره فارو می روند و امیدوارند از جایی که برگمان ، کارگردان معروف ، مشهورترین فیلم هایش را فیلمبرداری کرده است، الهام بگیرند. با گذر روزها مرزهای بین خیال و واقعیت محو می شود و زوج از هم جدا می شوند...
مرد و زن جوانی که به ماه عسل رفته اند پس از اینکه باخبر می شوند مادر مرد در خانه بیمار شده است تصمیم به بازگشت می گیرند.آنها متوجه می شوند که پسران دیگر او مادر را تحت فشار گذاشته اند تا ارثیه را به آنها بدهد...
فیلم داستان خانواده ای است که تصمیم می گیرند با گول زدن بزرگ خانواده مبنی بر اینکه ثروتش از دست رفته ولخرجی و خوشگذرانی او را تغییر دهند.آنها شروع به یک زندگی فقیرانه در مکزیک می کنند تا به او درسی بدهند و...
زنی جوان و متزلزل از کانون اصلاحی که مخصوص زنان بسیار سرکش است فرار کرده و در خانه خانواده ای مهربان و متشخص پناه می گیرد.به مرور او موجب ایجاد اضطراب و اختلاف بین اعضای خانواده شده تا جائی که آنها با یکدیگر مبارزه می کنند و...
جردن فرستمن مشهور رسانه های اجتماعی را دنبال می کند و او جستجو برای فیلمساز سباستین سیلوا را آغاز می کند که در مکزیکو سیتی ناپدید شد. او مشکوک است که خانم نظافتچی در ساختمان سباستین ممکن است در ناپدید شدن او دست داشته باشد...
