یو-نا، یک اینفلوئنسر مشهور، به طور ناگهانی ربوده می‌شود و آدم‌ربا از او می‌خواهد در یک پخش زنده، مبلغ هنگفتی را جمع‌آوری کند.
یک مرد برای به ارث بردن ثروت مادربزرگش، شغل خود را رها میکند و تلاش میکند تا قبل از مرگ او، مورد توجه و محبت مادربزرگ قرار گیرد.
معلمی در مدرسه، با پیداکردن نشانه‌های نگران‌کننده در مورد یکی از دانش‌آموزان آسیب‌پذیر، خاطرات تلخ دوران کودکی‌اش زنده می‌شود.
داستان این فیلم در دنیایی روایت می شود که در آن همه ی آدم ها طی یک عمل جراحی ظاهری زیبا پیدا می کنند و تفاوت های فیزیکی از میان برداشته می شود...
دو عاشق جوان به نامهای اریک و شلی به طرز وحشیانه ای به قتل می رسند، اما اریک فرصتی می یابد تا به زندگی برگشته تا انتقام بگیرد و با فدا کردن خودش، عشق زندگی اش را نجات بدهد...
داستان فیلم در مورد پدری است که یک ربات را برای کمک در کارهای خانه خریداری میکند، قافل از اینکه خطری بزرگ در کمین خانواده ی اوست...
مردی بنام «تیموتئو» که منتظر عمل جراحی دخترش است که در یک تصادف ضربه مغزی شده، با زنی بنام «ایتالیا» از محله های فقیر نشین شهر بزرگی که او در آن زندگی می کند، آشنا می شود...
عتيقه فروشي چيني جانور کوچک و عجيبي به نام «موگ واي» را به پسر بچه ي نوجواني (گاليگان) مي فروشد، با اين شرط که دور از نور شديد و آب نگه دارند و هرگز پس از نيمه شب به آن غذا ندهند. «موگ واي» آرام و دوست داشتني است، تا اين که به طور تصادفي کمي آب رويش ريخته مي شود و پنج جانور مشابه - ولي کمي شيطان - از آن به وجود مي آيند...
پسر بچه ي دوازده ساله اي به نام «جاش باسکين» (ماسکو)، در يک کارناوال از ماشين آرزو مي خواهد که بزرگ شود. پس از شبي توفاني، «جاش» بيدار مي شود و خود را يک مرد سي و پنج ساله (هنکس) مي يابد...
«دانيل» (ماکيو) همراه با مادرش از نيو جرزي به کاليفرنياي جنوبي مهاجرت مي کند تا از خشونت و نا امني در امان باشد. اما در محل جديد، همکلاسي هايش به سر دستگي «جاني» (زابکا)، برايش مزاحت ايجاد مي کنند. «دانيل» نيز براي دفاع از خود نزد «مياگي» (نوريوکي) کاراته ياد مي گيرد...
