یک پسر جوان به نام ساتیاپرم در شهر احمدآباد زندگی میکند. او به دختری به نام کاتا علاقهمند میشود که با تاپان رابطه دارد. بعد از جدایی کاتا و تاپان، ساتیاپرم سعی میکند کاتا را به خودش علاقهمند کند...
مردی به نام بهولا پس از 10 سال حبس به خانه میرود تا دختر کوچک خود را ملاقات کند، اما وقتی در میانه راه دستگیر میشود، همه چیز تغییر میکند. حال بهولا باید مسیری پر از موانع سخت را که مرگ در هر گوشهاش کمین کرده، طی کند و…